-
برسد به دست یک خسرو
یکشنبه 3 مرداد 1389 12:49
از این به بعد این آدرس، نامه هامون و به دست عمو خسرو می رسونه برسد به دست یک خسرو
-
۲۸ / تیر / ۱۳۸۷
یکشنبه 28 تیر 1388 14:10
بسم الله الرحمن الرحیم ایوان تهی است و باغ از یاد مسافر سرشار ... جمعه نزدیکای ظهر بود نمیدونم سر چی با آبجی ام یه خورده حرفم شد ُبرای اینکه فراموش کنم رفتم توی یه اتاق دیگه اذان گفتن نمازظهرم و که خوندم دوباره خواستم بیام پیش آبجی ام که از دلش در بیارم ،آبجی ام سر کامپیوتر نبود رو دسک تاپ این عکس شما رو گذاشته بود و...
-
دلتنگی امونم و بریده
دوشنبه 15 تیر 1388 17:33
بنام خدا تو وب "ترانه علیدوستی" دیده بودم که یک شنبه "آشیانه ای برای زندگی" پخش میشه ،تا غروب هم یادم بودا اما ... اتفاقی رد می شدم که دیدمت.خشکم زد... بغض سنگینی چنگ زد به گلوم ، همون جا نشستم و زل زدم به تله ویزیون! دیگه اشکام ازم اجازه نخواستن! بی اجازه و بی تابانه سرازیر می شدن و من محو نگاه...
-
خجالت!
دوشنبه 31 فروردین 1388 05:26
"بسم الله الرحمن الرحیم" عمو خسرو ِ من سلام من هر چی بگم چه خبر؟ شما که چیزی نمیگی از اون ور ،پس منم نمیگم! عمو چند هفته است نمی دونم چه م شده؟ نمیدونم چرا اما گاهی از نگاهت خجالت می کشم...! وقتی میرم سراغ کتابام و چشمم به عکست میافته... نمیدونم ،... انگار داری دعوام میکنی ... میگی :هُشه! چته؟! معلومه داری...
-
به نام او که خسرو شکیبایی را آفرید و...
دوشنبه 26 اسفند 1387 08:12
این جا بوی بهار میاد ... مردم مثل همیشه تو تکاپو هستند ... بازار ها شلوغ تر از همیشه ... سردی هوا داره کمتر میشه و مثل تمام سال ها ی خدا زمستون امسال هم داره میره و بهار !... اونجا چطور؟! میگم ،اونجا هم... ! نمیدونم... یعنی عجیبه ،فکر کن اونجا هم سال تحویل داشته باشین! و عید و به هم تبریک بگید!.... هیچ بعید نیست!، کی...
-
خنده ی تلخ!
یکشنبه 13 بهمن 1387 23:24
به نام خدا این روزا که به زندگی جدیدت فکر می کنم ،به آرامشی که بهش رسیدی ،خیلی خوشحال میشم. خنده ی تلخ تا حالا دیدی عمو؟ این روزها به یادت تلخ می خندم... از همون خنده هایی که با نشون دادن پشت صحنه "شب" تو شبی که صبحش می خواستن جسم پاکت و به خاک بسپارن ،به لب مردم نشوندی... اون شب وقتی کیک و زدی به صورت رسول...
-
نخواستی بمونی
شنبه 28 دی 1387 16:10
به نام حق توی این دنیای بی در و پیکر که هر کس سرش تو کار خودشه، تو این دنیایی که از بی کسی به ریشه ی خودم چنگ میزنم،تو این دنیایی که گاهی کمر دلم زیر بار غصه ها خم میشه...،یه گوشه از این دنیا نشستم وبرای تو می نویسم ، برای تویی که رفتی و هستی... برای تویی که دیوونه مون کردی و داری دیوونه ترمون می کنی ، برای تویی که...
-
هر کی می خواد حسودی کنه،به...
دوشنبه 9 دی 1387 11:59
به نام خد ا سلام عمو خسرو چه طوری؟ عمو می بینی چه دوره زمونه ای شده...؟ بعضی آدم ها!!چشم دیدن این همه علاقه به یک انسان تکرار ناپذیر که دیگه پیش ما هم نیست رو ندارن قبلا این ساز مخالف زدن ها رو ندیده بودم ،نمی شناختم ،نمی فهمیدم...اما الان دارم می بینم که حقیقت و زیر پا میذارن تا به خواسته ی نفسشون عمل کنن وفقط ساز...
-
کشتی کچ و قلب
پنجشنبه 28 آذر 1387 09:18
یادداشت امیر قادری در فقدان خسرو شکیبایی به موقع آمد و زد به هدف ؛زد به دل شکسته مردمی که شاعر ها وعاشق های ناکام را دوست داشتند و خسرو شکیبایی که شمایل بی عیب و نقص شاعر عاشق ناکام شکست خورده،در برزخ سنت و تجدد بود . پس هیچ تعجب نکردم اگر تشییع جنازه اش در کنار علی حاتمی و محمد علی فردین،بین هنرمندها و شلوغ ترین بود...
-
دلم برات تنگ شده...
پنجشنبه 7 آذر 1387 09:17
به نام خدا سلام عمو یه سوال: تو نمی دونی چرا هنوز وقتی به عکسات نگاه می کنم بغضم می گیره؟ چرا بازی ها تو که میبینم هنوز... تو نمی دونی من چرا هنوز دارم گریه می کنم...؟ چرا هنوزم "وقتی نیستی" یگانه رو گوش میدم ... چرا وقتی داداش مهدی خواست اون عکسو برداره... من که به بودنت ایمان دارم... من که اعتقاد دارم که...
-
ساکن صحرای سکوت
سهشنبه 28 آبان 1387 14:11
به نام خدا مستند" ساکن صحرای سکوت"که درباره ی خسرو شکیبایی ساخته شده ،در آخرین مراحل فنی است و تا چند روز دیگرآماده پخش می شود. جمشید شاه محمدی از تهیه کنندگان مستند "ساکن صحرای سکوت"که در مورد زندگی و دوران کاری خسرو شکیبایی ساخته شده است،در مورد آخرین وضعیت این پروژه مستند گفت:هم اکنون این مستند...
-
نامه ی حامد بهداد به خسرو شکیبایی...
پنجشنبه 23 آبان 1387 09:45
الوداع عزیز جان، نفس جان، عمو جان، الوداع خسرو جان. الهی چشم های تو مهربان و صدات آسمان و روانت جهان و پران بود و کی وقت انفصال بود. دست های تو عاشق بود و خود عاشقی کجا آسان بود. ای پادشاه نرمش در این نمایش نامردمی. ای هامون، ای کیمیا، ای نوبت عاشقی. رها، رها، رها شدی. پر کشیدی و گر گرفتی همچو ققنوس، صبور و خودسوز و...
-
دارم دیونه میشم...
چهارشنبه 8 آبان 1387 09:26
به نام خدایی که همین نزدیکی هاست عمو خسرو مهربونم سلام دلم گرفته ... «دلم عجیب گرفته». دقیقا همون جوری که خوت میگی. قیصر تو نامه اش به آیه دخترش گفته تو هم اگر حرفی داشتی بنویس و مطمئن باش که من آنها را زیر خاک می خوانم. من که خیلی وقته... از بعد از ۲۸ تیر برات می نوشتم. اما حالا محکم تر و مطمئن تر می نویسم. عمو چند...
-
حالا دلت خنک شد عمو...
پنجشنبه 2 آبان 1387 12:38
به نام خدای مسافران بی باز گشت... عمو خسرو خوبم سلام خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ اون بالا هوا چطوره؟ خوش میگذره؟ خوب ما رو قال گذاشتی رفتیا.... عمو میدونی تو هم مسئول این اشکا و دلتنگی ها هستی؟ یا نه؟ کی میگه همش تقدیر خداست؟ تو هم برای رفتن عجله داشتی عمو نگو نه....خسته شده بودی؟ آره؟ مگه دکترت نگفت بستنی برای کبدت مثل سمه...